اسمیت: اول از همه بابت این جایزه تبریک میگویم.
اسمیت: خوب، این پیشرفت آهسته با چیزهای معمولی در زندگی خوب است. شما فردی بودید که فکر میکردید ممکن است قضایای بل را در آزمایشگاه آزمایش کنید و مردم باور نمیکنند.
آدام اسمیت: سلام، من آدام اسمیت است و از وب سایت جایزه نوبل تماس میگیرم.
اسمیت: مثل که گفتید، تمام صبح سرتان شلوغ بوده و در تماس بوده است.
اسمیت: میدانید که یک فرد معروف به نام «الیور اسمیتیز» نیز داشت که اینگونه بود. او برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی (۲۰۰۷) بود که دقیقاً همین نکته را داشت و مردم روی وسایلی که در راهرو قرار میدادند، عبارت خلاصهشده NBGBOKFO را برای وی مینوشتند.
کلازر: متشکرم.
کلازر: هر چه شود، من فقط میگویم که همه چیز خوب است و از این نظر، این کار من را خراب کرد. به همین دلیل هیچ علاقهای به استفاده از من نداشت. برای یافتن شغل مشکل زیادی داشتم، بنابراین به آزمایشگاه لیورمور رفتم تا آزمایشهای فیزیک پلاسمای همجوشی کنترلشده را انجام دهم. بنابراین من با انجام این آزمایشات ثابت کردم که یک آزمایش کننده شایسته هستم.
اسمیت: من متوجه شدم که خیلی از فیزیکدانان بزرگ شما را باور نکردند و افرادی مانند ریچارد پی فاینمن نظر شما را رد کردند.
آدام اسمیت، مدیر رسانهای آکادمی نوبل طی مصاحبهای با جان کلازر (John Clauser) یکی از سه برنده جایزه نوبل فیزیک امسال به گفتگوی دوستانه با این دانشمند پرداخت:
کلازر: خب، لذت می بردم. این یک آزمایش چالشبرانگیز بود. در آن زمان فکر میکردم مهم است، حتی اگر همه به من میگفتند دیوانهام و با انجام آن آزمایش کارم را خراب میکنم آن را انجام دادم و تا حدودی هم کارم را خراب کردم. من هرگز هرگز نشدم، اما از انجام فیزیک تجربی واقعاً چالش برانگیز، لذت زیادی بردم. پولی برای انجام کار نداشتیم، بنابراین من و استوارت فریدمن مجبور شدم همه چیز را از ابتدا بسازیم. او زمان زیادی را در مغازه صرف برش فلز و هر چیز دیگری کرد و بعد از اینکه مدرکش را گرفت، به پرینستون رفت و من به انجام سه آزمایش دیگر ادامه دادم. پول بسیار کمی وجود داشت و بنابراین من خاطرات قدیمی یا ضایعات بخش فیزیک دانشگاه کالیفرنیا را جمع میکردم.
اسمیت: من فکر می کنم که خیلی چیزها ثابت شده است و همه چیز در نهایت خوب شد.
کلازر: چیزهای زیادی در انبارها بود که استفاده نمی شد. اکثر مردم فکر نمیکنند و فقط میگویند خوب، ممکن است مفید باشد، ما آن را در انبار میبریم. بنابراین من را زیر و رو می کردم و می گفتم اوه، من می توانم از این استفاده کنم.
کلازر: بله.
اسمیت: بله شنیدم شما به خاطر جمع کردن معروف بودید.
اسمیت: خب، در واقع من از آکادمی سوئد تماس نمیگیرم، اما این سنت را داریم که مصاحبههای بسیار کوتاهی را با برندگان جدید ضبط میکنیم.
اسمیت: من عاشق فکر جسورانه شما بودم که امیدوار بودید مکانیک کوانتومی را سرنگون کند.
کلازر: بله، خوب، من این ایده را به طور مستقل با آبنر شیمونی و مایک هورن در میان گذاشتم و سپس یک سخنرانی کوچک نوشتیم و در انجمن فیزیک آمریکا سخنرانی کردیم. در آن جلسه دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم منابع خود را به اشتراک بگذاریم و چه چیزی را که مقاله CHSH (کلازر، هورن، شیمونی و هولت) نامیده می شود در سال 1969 منتشر شد و این به یک پیشنهاد برای انجام آزمایش بود و سپس در سال ۷۲، من آمدم. در واقع در سال ۶۹، مدرک را در کلمبیا گرفتم و به برکلی آمدم و در واقع پس از آن با استوارت فریدمن، یک دانشجوی مقطع فوق لیسانس، همکاری کردم. این پایان نامه دکترای او در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی شد و ما اولین آزمون آزمایشی قضیه بل را انجام دادیم.
کلازر: بله. خیلی طول کشید تا حتی یک فنجان قهوه بخورم. ساعت سه صبح از خواب بیدار شدم.
کلازر: در واقع بله. وقتی من در دانشکده کلمبیا بودم و در حالی که آزمایش را انجام می دادم، یک مکالمه کوتاه می کردم که در آن فاینمن به نوعی مرا از دفترش بیرون انداخت. اگر حتی ممکن است این احتمال وجود داشته باشد که ممکن است مکانیک باشد که پیش بینی درستی ارائه نمی دهد را در نظر بگیرم، بسیار آزرده شد و تنها از طریق جستجوهای بسیار مهربانانه چارلی تاونز و هوارد شوگارت در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی آزمایشم را انجام داد. بعد از آن، تمام اعضای هیئت علمی من در کلمبیا گفتند: چه وقت تلف کردن است، شما به نتایجی رسیدید که همه انتظار داشتند. اکنون شروع کنید به انجام فیزیک واقعی.
کلازر: حتما، بفرمایید.
اسمیت: اوه خدای من، چه شروعی برای یک روز بسیار طولانی.
جان کلازر: سلام. تمام روزها با سایت های مختلف صحبت میکردم، اما هنوز چیزی از آکادمی سوئد نشنیدهام.
اسمیت: میدانم که در حال حاضر در تماس دیگری هستید، اما اگر بتوانید سه یا چهار دقیقه با من صحبت کنید، فوقالعاده خواهد بود.
انتهای پیام