داوطلبان جهتها را با فکر کردن به حرکت بخشهای خاص بدن، مانند چرخش دستها به سمت چپ و پاها به راست، کنترل میکنند. یک رایانههای عصبی را به دستورات حرکتی دیجیتال تبدیل میکند. سه مردی که در این آزمایش شرکت کردند، کلاههای دارای الکترود بر سر گذاشتند که ارتباطات را از طریق تشخیص فرستنده میدادند.
این مطالعه همچنین بر نقش آموزش طولانی مدت برای کاربران بالقوه تاکید کرد. پروفسور میلان یکی از شرکتکنندگان را در پایان مطالعه عملکرد استثنایی در چند جلسه آموزشی اول با مشکل مواجه کرد.
انتهای پیام
منبع
در ابتدا، سطوح مشابهی با دقت در حدود 43 تا 55 درصد، اما این میزان در طول دوره آموزشی به 98 درصد افزایش یافته است. هدست استفاده از آنها با روش نظارتی به نام الکتروانسفالوگرافی (EEG) کار میکرد و حسگرهای کوچک را به پوست سر مرتبط میکرد.
در پایان، دو نفر از شرکتکنندگان بدون کمک دریافت میکنند، چرخدار خود را در یک اتاق بهم ریخته میگردانند. آنها و تختهای مانند صفحهنمایشها که محیط واقعی بیمارستان را شبیهسازی می، دور زدند. بیمار سوم موفق به انجام این کار نشد. دقت او در چند جلسه اول تنها اندکی افزایش و در بقیه دورهی تمرینها ثابت ماند. این نشان میدهد که ماشین به تنهایی برای موفقیتآمیز چنین دستگاهی است که توسط ذهن کنترل میشود کافی نیست.
این پروژه یکی از اولین پروژهها در نوع خود است که به ارتباط بین ماشین و انسان با استفاده از ذهن میپردازد. این افراد معمولاً در اثر تصادف، حرکت خودمختار قسمتها و پایین بدن خود را از دست میدهند.
به گزارش ایسنا و به نقل از ساینسدیلی، این صندلی چرخدار جدید ممکن است زندگی افراد مبتلا به آن را متحول کند. در آزمایش ها، افرادی که از گردن به پایین فلج شده بودند، تنها با استفاده از نیروی مغز در فضاهای هم ریخته شده حرکت می کردند.
دست به ساخت صندلی چرخداری زدهاند که میتوان آن را بوسیله ذهن کنترل کرد.
این صندلی چرخدار که در مجله “iScience” توصیف شده است، به پزشکان فلج کمک میکند تا راهاندازی پیدا کنند. هر فرد سه بار در هفته به مدت دو تا پنج ماه جلسه تمرینی قرار گرفت.
خوزه دل آر. میلان (José del R. Millán)، نویسنده این مطالعه از دانشگاه تگزاس در آستین، میگوید: ما نشان میدهیم که برای کاربر متقابل و الگوی ارتباطی مغز و ماشینهایی که کاربران با چنین صندلیهای چرخداری کار میکنند، کار میکنند.
میلان میگوید: ما از نتایج «EEG» دریافت میکنیم که فرد مهارت به کارگیری بخشهای مختلف مغز برای ایجاد الگویی برای حرکت به چپ و الگویی متفاوت برای حرکت به سمت راست را کسب کرده است. ما معتقدیم سازماندهی مجدد قشر مغزی در نتیجه روند این افراد رخ داده است.
میلان توضیح میدهد: به نظر میرسد برای کسی که کنترل کننده مغز و ماشین را به خوبی میتواند انجام دهد فعالیتهای روزانه نسبتاً پیچیدهای مانند حرکت با چرخهای چرخدار در محیط طبیعی وجود دارد، اما این کار نیاز به سازماندهی مجدداً پذیرایی در قشر مغز ما دارد. دارد. ناحیه قشر مغز از مغز که مسئول حرکت و احساس است. برای تسلط بر این سیستم باید تمرین مداوم انجام شود.
یک الگوریتم الگوهای رمزگذاری شده برای حرکت به سمت چپ و راست تشخیص میداد. این تیم در طول زمان شاهد پیشرفتهایی در نتیجهی ماشینی و انسانی بودند.
اکنون محققان میخواهند دریابند که چرا یک فرد در طول دوره آموزشی بهبودی را تجربه نکرده است. آنها معتقدند تجزیه و تحلیل دقیقتر اطلاعات مغزی همه شرکتها، تفاوتها را روشن میکند و راه را برای مداخلات درمانی در افرادی که در آینده با این فناوری دست و پنجه نرم میکنند، میگشایند.