نقطهای شیرین
مالمدورف اندرسن در روندهای شناختی دخیل در بازی ها و تحقیق درباره می کند. او میگوید: وقتگذراندن در این دنیاهای تخیلی تا حدودی میتواند فرصتی برای تهیه دستورالعملهای شخصی برای مقابله با بدترین سناریوهای ممکن باشد.
مالمدورف-آندرسن میگوید: در خانه متن «Dystopia Haunted House» هر شب حدود ۷۰ تا ۱۰۰ بازیگر و یک دپارتمان بزرگ برای جلوههای بصری ویژه وجود دارد. آنها میهمانان خود را در سطوح مختلف به چالش میکشند. یافتهها نشان میدهد که انسانها از دور شدن بیش از اندازه از شرایط طبیعی خود لذت نمیبرند و تنها از این که از حاشیه امن خود دور شوند، لذت ببرند.
به گفتهها، یک فیلم ترسناک باعث ایجاد احساس سرخوشی میشود و احساس ترس از خفیف را میتوان به تقویت تابآوری روانی افراد به صورت پایدار کمک کند.
پنجرههای رو به ترسهای جمعی ما
مالمدورف اندرسن میگوید: آنها از جهاتی در معرض سناریوهای مشابه قرار گرفته و ممکن است از این تجربه برای طی کردن مسیر هنگام بروز وقایع جدید و نامشخص استفاده کنند. این امکان وجود دارد که مشکلات تفریحی ترس به طور کلی به بهبود احساسات و مهارتهای مقابلهای کمک کند.
مسیر دوم کندتر و غیر مستقیم است. اطلاعات تالاموس به قشر مغز یعنی بیرونیترین لایه مغز که با هوشیاری، استدلال و حافظه مرتبط است، ارسال میشود. این بخش، را تحلیل میکند و به ما این امکان را میدهد که تشخیص دهد، واقعاً یا خیر است.
پاسی میگوید: افراد سطوح مختلف متفاوت از مناطق فعالسازی از مغز را تجربه میکنند. موردی که میتواند برای یک نفر هیجان انگیز باشد، برای دیگری واقعاً وحشتناک است.
او میگوید، وقتی ما در معرض محرکهای حسی یا محیطی هستیم که بالقوه تهدیدکننده هستند، دو مسیر در مغز فعال میشوند. مسیر اول سریع است. اطلاعات به تالاموس حسی و سپس به آمیگدال منتقل میشود و امکان اقدام فوری در برابر محرکهای ایجادکننده میشود.
پاسخ جنگ یا گریز
آمیگدال، مجموعهای بادامی شکلی از نورونها در مرکز مغز بوده که واکنش ترس را کنترل میکند. در یک موقعیت ترسناک، آمیگدال هیپوتالاموس را میکند تا دو سیستم را در بدن فعال کند. سیستم عصبی سمپاتیک و دومین سیستم قشر آدرن است که باعث ایجاد سیلی می شود و برای اولین بار در نتیجه جنگ یا گریز را ایجاد می کند.
در آن نقطه، سیلی از ترس به سرعت با احساس تسکین دنبال میشود و به مواد شیمیایی سرخوش کننده در مغز میشود این مواد شامل اندورفین و دوپامین میشود.
حرکت در دنیایی غیرقابل پیشبینی
یک مطالعه که بر روی طرفداران فیلمهای ترسناک در طول همهگیری کوید-۱۹ انجام شد، نشان داد که از تماشای فیلمهای ترسناک لذت میبرند نسبت به طرفداران فیلمهای غیرترسناک از نظر روانی تابآوری دارند.
دکتر شارلوت لارنسون (Charlotte Lawrenson)، عصبشناس دانشگاه بریستول، میگوید: ما را از جنبههای شبکههای عصبی و نحوه هماهنگی و رفتارشان درک میکنند، اما هنوز ناشناختههای زیادی وجود دارند.
لارنسون میگوید: ما دقیقاً نمیدانیم که احساس میکنم در کدام یک از مغزها ایجاد میشود، اما ممکن است به دلیل فعالسازی یک شبکه عصبی ترس است که شامل ناحیهای از مغز میشود.
وقتی ترس از حد پیش میرود
در فیلمهای ترسناک تکنیکها نقش دارند. رباتهایی که علیه خالق خود شورش میکنند مانند مجموعه وستولرد(Westworld) یا هوش مصنوعی قاتل مانند شخصیت هال در ادیسه فضایی و اسکاینت در فیلم نابودگر نمونههایی از این مورد هستند. در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، دو شخصیت مایکل مایرز و فردی کروگر به عنوان قاتلان زنجیرهای به فیلمهای ترسناک پیوستند.
انتهای پیام
به گزارش ایسنا و به نقل از گردین، عرق کردن کف دستها، تپش قلب، انقباض ماهیچهها و به هم ریختن معده، اینها همگی واکنشهایی هستند که هنگام ترس تجربه میکنید و وقتی میترسند، تنها احساس لذت میکنند که باقی میمانند. آیا این لذت از احساس آرامش به دلیل نجات یافتن است؟ یا علت وجود دارد؟
ترس یک احساس باستانی است و داستانهای ترسناک در تاریخ بشر ریشه دواندهاند. در جوامع اولیه، از داستانهای ناک برای آموزش به کودکان در مورد خطراتی که ممکن است آنها را تهدید کند، مانند گرگها و سایر شکارچیان میشود. سینمای دریچهای به سوی ترسهای جمعی جامعه است. برای مثال در فیلم علمی آموزشی گودزیلا در سال 1954، این موجود توسط تشعشعات هستهای ساخته شده و مشترک در مورد عملیات اتمی جنگ جهانی دوم را به نمایش گذاشته است.
در ماه مارس سال ۲۰۲۰، زمانی که همهگیری کوید-۱۹ شدت گرفت دانلود فیلم «شیوع» که درباره یک بیماری همهگیر مرگبار بود، افزایش یافت. اما چرا مردم در آن مقطع زمانی میخواستند فیلمی ترسناک درباره آن چه که برایشان بسیار واقعی و قابل لمس بود تماشا کنند؟ پروفسور مارک مالمدورف اندرسن(Mark Malmdorf-Andersen) دانشیار دانشگاه آرهوس(Aarhus) دانمارک و همکارانش فکر میکنند که فیلمهای ترسناک پتانسیلی برای بررسی موارد مدیریت غیرقطعی دارند.
اگر مشخص شود که واقعی است، سایر نواحی مغز فعال میشوند تا پاسخ کل بدن را آغاز کنند. این نواحی شامل مادهای خاکستری در اطراف مجرا میشود که واکنشهای ضد درد، خودمختار و رفتار در برابر استرس و آسیب را رهبری میکند و مانع از تشخیص درد توسط نورونهای حسی شده و روشهای فیزیولوژیکی غیرارادی و واکنشها در آغاز میشود.
با این حال، باید در نظر داشته باشید که افراد با یکدیگر متفاوت هستند. همه ما حس به فردی نسبت به آنچه ترسناک میدانیم، داریم و این یک مرز باریک بین سرگرمی بیضرر و وحشتناک است. ترس بیش از حد ممکن است به خطر و اختلال در عملکرد تبدیل شود. در سراسر جهان، حدود 275 میلیون نفر از اختلالات بینظمی میبرند که میتوانند بیشتر از این رنج ببرند و ناتوان کننده باشند و بر مسیر زندگی آنها تأثیر بگذارد.
مالمدورف-آندرسن میگوید: نتایج ما نشان میدهد که ممکن است یک «نقطه شیرین» بین ترس و لذت وجود داشته باشد. نقطههای کاملاً درست که در آن شرایط خیلی وحشتناک نیست، اما خیلی هم آرام نیست. به نظر میرسد این «نقطه» جایی است که لذت بردن از آن را به شما میرساند.
دکتر النا پاسی (Elena Paci)، محقق دیگر این مطالعه میگوید: خاطرهای از خطری است که به هیپوکامپ منتقل میکنیم و در ذخیره میتوانیم تا بتوانیم آن را به خاطر بسپاریم در برخورد بعدی آن را شناسایی کنیم.
برای بررسی رابطه بین لذت و ترس، مالمدورف-آندرسن و همکارانش در آزمایشگاه ترس دانشگاه آرهوس، گروهی از افراد را که به یک خانه تفحص شده تفریحی رفته بودند، مورد مطالعه قرار دادند. آنها به طور داوطلبانه ثبت نام کردهاند تا توسط زامبیهای مغز خوار، دیوانههای اره برقی به دست و قاتلان ترساندند. افرادی که از این فیلمها گرفتهاند، ضربان قلب آنها را زیر نظر شرکت میکنند و از آنها میپرسند که در مراحل مختلف چه احساسی دارند.
هورمون آدرنالین هوشیاری بدن و ضربان قلب را افزایش می دهد و خون را از مرکز به سمت هدف مورد نیاز برای حرکت هدایت می کند. هورمون کورتیزول نیز فشار خون را افزایش می دهد. رگهای خونی اطراف اندامهای حیاتی منبسط میشوند و به اندامهای بدن و مواد مغذی میرسند. سریع میشود، تازه به مغز میرسد، در حالی که سطح گلوکز در خون افزایش مییابد و سریعاً به انرژی بدن میبخشد و آن را آماده میکند.