مدل گودل از جهان در حال چرخش تا حدودی مصنوعی بود. بعلاوه بر چرخش، جهان او فقط یک عنصر داشت: یک ثابت کیهانی که در برابر نیروی گریز از مرکز آن چرخش مقاومت میکرد تا جهان را ثابت نگه دارد.
اما ماهیت مصنوعی این جهان، گودل را آزار نداد. در عوض، نکته اصلی او این بود که نسبیت عام ممکن است یک جهان در حال چرخش را اصلاً در نظر نمیگیرد و گودل از جهان چرخان خود استفاده میکند تا نشان دهد که نسبیت عام اجازه سفر در زمان گذشته را میدهد که نباید چنین باشد.
اما این روند پاسداشت و تکریم آکادمیک در جهتی متفاوت از آنچه گمان میرفت، پیش رفت، زیرا گودل از مثال یک جهان در حال چرخش برای دادن ناقص بودن نظریه نسبیت عام استفاده کرد.
به گزارش ایسنا و به نقل از اسپیس، مامان میدانیم که سیارهها میخندند، اما در جهان به عنوان یک کل چطور؟ نه، به نظر نمیرسد که جهان در حال چرخش باشد. چرا که اگر چنین بود، به گفته، سفر در زمان به گذشته ممکن بود.
در نهایت، شاید گودل درست میگوید و ما باید چیزهای بیشتری درباره جهان هستی بیاموزیم.
جهان ثابت
هیچ نشانهای از زندگی در جهان در حال چرخش نمیبینیم. اگر کیهان در حال چرخش بود، نوری که از جهات مخالف آسمان میآمد، در یک جهت انتقال سرخ میشد و در جهت دیگر به همان مقدار نسبت به آبی تغییر میکرد.
این معنی است که چقدر می توانم در یک جهان در حال چرخش، دوردست را ببینید، وجود دارد و فراتر از آن، تنها چیزی که می بینید، تصاویر تکراری از گذشته خود است.
ستارهشناسان این آزمایش را برای بررسی کهکشانهای دوردست و حتی پس زمینه مایکروویو کیهانی که نور باقی مانده از زمانی که کیهان تنها ۳۸۰ هزار سال قدمت داشته است، به کار برده شود. نتیجه این آزمایشها این است که اگر جهان در حال چرخش است، این کار با سرعت کمتر از ۱۰ به توان منفی ۱۷ درجه در هر قرن انجام میشود.
اما جهان در حال چرخش گودل صرفاً یک آزمایش رصدی است، نه این که یک گسست اساسی در فیزیک شناخته شده باشد.
انتهای پیام
منبع
چرخان فرض کردن کیهان
تجسم این موضوع فوقالعاده سخت است، اما تفاوت چندانی با این ایده ندارد که در یک جهان در حال گسترش، همه ناظران خود را مرکز انبساط میبینند.
اما اعتراض گودل همچنان پابرجاست. از سال ۱۹۴۹، فیزیکدانان راههای دیگران را برای نسبیت عام ابداع کردهاند تا امکان سفر در زمان به عقب، کرمچالهها، سرعت بیشتر از نور و مسیرهای ویژه در اطراف استوانههای بینهایت طولانی فراهم شود. اما همه این تدبیرها بر نوعی فیزیک عجیب و غریب و غریب تکیه میشوند که ما را از عملکرد جهان، مانند ماده با جرم در هم میشکند.
اکثر مردم در تمام دوران باستان استدلال میکردند که آسمانها در سراسر جهان میچرخند، اما در سال ۱۹۴۹ یک ریاضیدان به نام کرت گودل (Kurt Gödel) اولین کسی بود که فرمول مدرن یک جهان در حال چرخش را ارائه کرد. او از زبان تئوریِ نسبیت عام آلبرت اینشتین برای انجام این کار استفاده کرد تا کار دوست و همسایه خود در پرینستون را که همان اینشتین بود، پاس بدارد.
به تعبیری، یک جهان در حال چرخش میتواند آینده شما را در گذشتهتان برگرداند و به شما امکان دهد در زمان سفر کنید.
این اعتراض بزرگ گودل به نظریه عام بود. وی میگفت این نظریه را که ما را از فضا و زمان درک میکند، نباید اجازه داد در زمان به عقب سفر کرد، زیرا در زمان به گذشته سفر کرد، تصور ما از علیت را میکند و انواع تناقضهای ناخوشایند سفر در زمان را برای معرفی میکند. این امر مسلم است که به طور خودکار سفر در زمان را غیرمکن نمیکرد، به گودل نشان داد که نظریه اینشتین ناقص است.
زندگی در یک جهان در حال چرخش واقعاً عجیب خواهد بود. یکی از همه ناظران، خود را مرکز چرخش میدانند. این معناست که اگر در جایی میشود و مطمئن بود که کاملاً ساکن هستید، جهان را میدیدید که در اطراف شما میچرخد. اما اگر به جای دیگری میرفتید، به یک کهکشان دور، حتی میدیدید که جهان در حال چرخش به دور موقعیت جدید شماست.
این رفتار عجیب فقط در مورد نور صدق نمیکند. اگر قرار بود سوار بر یک موشک شوید و در یک جهان در حال چرخش پرتاب شوید، شما نیز در چرخشار میشدید و به دلیل این چرخش، سرعت حرکت شما دو برابر میشد. با این حال، وقتی در نقطه شروع برمیگشتید، متوجه میشوید که در آنجا میرسید که هنوز آن را ترک نکردهاید.
ما میستیم خود را به راحتی میتوانم در یک جهان در حال انبساط قرار داریم، در یک جهان در حال چرخش ببینیم. هیچ چیزی در دانش ما از فیزیک وجود ندارد که مانع از وجود این نوع جهان شود، بنابراین هیچ چیزی در دانش ما از دنیای قوانین فیزیک وجود ندارد که مانع از سفر به گذشته در زمان شود.
محققان میگویند در یک جهان در حال چرخش واقعاً عجیب بود، زیرا در یک جهان در حال چرخش زندگی میکردیم، میتوانم به گذشته سفر کنم.
هرچه از هر ناظری دورتر شوید، چرخش بیشتر میشود و این صرفاً یک چرخش ماده و چیزها نیست، بلکه چرخش خود فضا-زمان است. این بدان معناست که نور که همیشه باید انحنای فضا-زمان را دنبال کند، سفرهای عجیبی را انجام می دهد. پرتوی نوری که از یک ناظر به بیرون فرستاده میشود، در چرخش فضا-زمان منحنی میشود. در نقطههای دور، این چرخش در اطراف میچرخد، و به سمت ناظر باز میگردد.