ایسنا/اصفهان تحقیقات جدید نشان میدهد که موجودات بدون سر به نام «ستارههای شکننده» با وجود اینکه وجود ندارند، موجودات باهوشی هستند که به واسطه تجربه و شرطی شدن از محیط و دنیای خود و شناخت پیدا میکنند.
به گزارش ایسنا و به نقل از سایت دیلی، ما انسانها، موجوداتی با مغزهای بزرگ هستند که میتوانیم هوش زیاد داشته باشیم، داشتن مغز بزرگ است. در حالی که تحقیقات جدید نشان میدهد موجودات بدون سر به نام «ستارههای شکننده» مغز ندارند، اما به تجربه و شرطی شدن از محیط و دنیای خود آگاه میشوند.
این موجود دریایی به نام ستارگان علمی شکننده شناخته می شود، موجودی است که به جای مغز، بر روی هر یک از پنج بازوی تکان دهنده آن، تارهای وجود عصبی دارد. این تارهای عصبی که از روی هر پنج بازوی این موجود میگذرد، در جایی که به هم میپیوندند و در نزدیکی دهانش یک حلقه حلقه را تشکیل میدهند.
به نظر میرسد که تنها همین تارهای عصبی به شناخت و این موجودات از طریق ارتباط با آنها کمک میکند.
این دریایی که شباهت زیادی به ستارههای دریایی دارند، بیشتر وقت خود را در زیر صخرهها میگذرانند و در شنهایی که حفر میکنند، خود را پنهان میکنند، به همین دلیل از آنها با عنوان موجودی خجالتی یاد میشوند.
جولیا نوتار، نویسنده اصلی این پژوهش که این تحقیق را به عنوان بخشی از مطالعات دکترای خود در دانشگاه دوک انجام داد، میگوید: برای این موجود، هیچ مرکز پردازشی وجود ندارد. در واقع، این تارهای عصبی به جای یک مرکز تصمیم گیری، مانند یک انجمن عمل میشوند.
پژوهشگران این تحقیق در رابطه با رفتار شناسی اکولوژیکی و زیستشناسی اجتماعی توضیح میدهند که این موجودات را از طریق ارتباط صورت میگیرند. این نوع ارتباط شامل محرکهای مختلف از طریق روشی به نام شرطی سازی کلاسیک (Classical conditioning) است. موضوع شرطی سازی در روند زندگی انسان ها و موجودات دیگر نیز صدق می کند.
در مطالعات قبلی، موضوع شرطی شدن کلاسیک تنها در تعداد انگشتان ستارههای دریایی انجام شده است. اما در خصوص این موضوع، مطالعههای بر روی خارپوستان، گروهی از حدود ۷ هزار گونه است که شامل ستارگان شکننده و ستارههای دریایی بدون مغز، خارپشتها و خیارهای دریایی میشوند، صورت نگرفته بود.
در این مطالعه که اخیراً انجام میشود، برای اینکه پژوهشگران متوجه رفتار ۱۶ ستارههای شکننده میشوند، آنها ستارههای شکننده سیاه (Ophiocoma echinata) را در مخازن آب محل قرار دادند و برای ثبت رفتارشان از یک دوربین فیلمبرداری استفاده کردند.
نیمی از ستارگان، طوری آموزش داده شدند که با کم شدن نور به مدت ۳۰ دقیقه، در هر زمان غذای تغذیه کنند. برای این منظور، هر بار غذایی که مورد علاقه آنها بود، یعنی یک تکه میگو را در مخزن و دور از دسترسی آنژها میدادند تا آن را پیدا کنند.
در نور و تاریکی، این حیوانات بیشتر مواقع، خود را پشت فیلترهای مخزن پنهان میکردند. اما تنها ستگان شکننده آموزش دیده، یادداشت که در زمان تاریکی برای تغذیه بیرون بیایند و به عبارتی آنها میتوانند در تاریکی غذای خود را پیدا کنند.
در اوایل این آزمایش که ۱۰ ماه به طول انجامید، حیوانات با خاموش شدن چراغها پنهان میمانند، اما با گذشت زمان، آنها ارتباطی بین تاریکی و زمان صرف غذا نمیتوانند انجام دهند، حتی قبل از اینکه غذا در مخزن قرار داده شود به گونهای واکنش نشان میدهد که میدادند. گویی غذا در راه است و هر زمان که چراغها خاموش میشوند، از مخفیگاه بیرون میآمدند.
این ستارگان شکننده یک ارتباط جدید را آموخته بود و آن را خاموش میکرد که این معنی بود که احتمالاً ظاهر میشود. آنها برای پاسخ نیازی به بو کردن یا مزه کردن میگو نداشتند، تنها حس کردن که نورها کم شده بودند، کافی بود تا غذای خود را جستجو کنند. آنها حتی از ۱۳ روز قبل، با کم شدن نور، درس خود را به یاد داشته باشید.
نوتار میگوید که این نتایج هیجانانگیز هستند، زیرا پیشتر شرطی کلاسیک بر روی این گروه از موجودات بررسی نشده بود. این مطالعه نشان میدهد که ستارگان مانند رومباسهای کوچک (رومباس) را نشان میدهد که کف اقیانوس را میسازند، فقط تمیزکنندههای روباتیکی هستند، اما آنها میتوانند شکارچیان را شناسایی کنند و از آنها دوری کنند. این موجودات همچنین با شناختی که از محیط خود میآورند، میتوانند غذا را در محیط خود پیشبینی کنند.
انتهای پیام