استرینگر میگوید: بدون دانستن دقیق ظاهر یا رفتار نئاندرتالها، ما فقط میتوانیم حدس بزنیم که انسانهای خردمند درباره این خویشاوندان خود چه فکری میکنند. با توجه به عمق زمانی جدایی، احتمالاً تفاوتهای زبانی میان آنها بیشتر از آن چیزی بوده است که میتوان تصور کرد و بسیار بزرگتر از تفاوتها بین هر زبان امروزی بوده است.
وی در پایان افزود: که ژنومهای نئاندرتال بیشتر توالییابی میشوند، ما باید ببینیم که آیا دیانها از انسان خردمند به نئاندرتال منتقل میشوند و نشان میدهند که آیا این ایده صحیح است یا خیر.
حتی با وجود اینکه میدانیم که گونهای ما با نئاندرتالها آمیخته شده است، ژنهایی که در ما وجود دارند، نتیجهای هستند که هوموساپینسها پس از ترک آفریقا حفظ میشوند.
آنها میگویند این جنگ و نزاع یا حیوانات وحشی نبودهاند که نئاندرتالها را از بین بردهاند، اما آمیز جنسیت با هوموساپینسها (Homo sapiens) بوده است.
یک یافته جالب دیگر، فقدان دیانهای میتوکندریایی است که از طریق مواد به ارث میرسد و به شواهدی اشاره میکند که فقط نئاندرتالهای نر و هوموساپینسهای مواد جفتگیری کردهاند.
به گزارش ایسنا و به نقل از آیای، پژوهشگران در نهایت چه چیزی دریافت کردند که چیزی به احتمال زیاد به انقراض نئاندرتال شده است.
موفقیت آمیز بودن یا نبودن آمیختگی ژنتیکی به جفت مولد بستگی دارد. هیچ شواهدی از ژنتیک هوموساپینها در ژنومهای نئاندرتالهای متأخر از ۴۰ تا ۶۰ هزار سال پیش وجود ندارد.
بر اساس دادههای ژنتیکی، دو گونه نئاندرتال و هوموساپینس امروز یا همان انسانهای خردمندی برای اولین باری که هوموساپینسها در حدود 250 هزار سال پیش شروع به هجوم به آفریقا میکنند، با سایر گونهها، میکنند و تصور میکنند و در کمال تعجب، عامل انقراض هستند. نئاندرتالها جنگ با انسانهای خردمند نبوده بلکه آمیزش جنسی با آنها بوده است.
نحوه ملاقات با یکدیگر و ارتباط با آنها
مقالهای که در مجله PalaeoAnthropology منتشر شده است، این احتمال مطرح میشود که آمیختگی ژنتیکی نئاندرتالها با اجداد ما میتوانیم به آمیختگی ژنتیکی چند نئاندرتال با ویژگیها و در نهایت نتیجهای که در آنها وجود داشته باشد، میرساند.
در حالی که فسیلهای نئاندرتالها در سراسر اروپا و آسیایی یافتشدهاند، میدانیم که گونهای ما را در حدود ۶۰۰ هزار سال پیش در آفریقای کشفکرد. پژوهشگران بر این باورند که گروه اول حدود 400 هزار سال در محیط زیست خود توسعه یافتهاند.
بر اساس داده های ژنتیکی، این دو گونه در حدود 250 هزار سال پیش زمانی که هوموساپینس ها شروع به سفر به خارج از آفریقا می کنند، برای اولین بار با یکدیگر برخورد کرده اند.
آیا آمیختگی ژنتیکی یک موفقیت بوده است؟
پروفسور کریس استرینگر(Chris Stringer)، پژوهشهای موزه در حوزه فرشت انسان و سرپرست این مطالعه جدید به همراه دکتر لوسیل کریته(Lucile Crété) در بیانیهای گفت: دانش ما در رابطه بین انسانهای خردمند و نئاندرتال در چند سال اخیر پیچیدهتر شده است. ، اما هنوز به اندرت میتوانم به دنبال روش علمی در مورد آمیختگی بین این گروهها باشم. ما فکر میکنیم که اگر مرتباً با هوموساپینها آمیزش میکردند، این رفتار را میتوان جمعیت آنها را تا زمانی که ناپدید کند کاهش داد و در نهایت منجر به این شد که آنها را در معرض خطر قرار دهد.
فقط نظر از ارتباط آنها، آنها را با این که چگونه می توان به آمیزش بین هر دو گونه ای تبدیل کرد، اما این که چگونه این اتفاق رخ داد هنوز یک راز باقی مانده است.
نئاندرتالها یک برجستگی برجسته روی پیشانی خود هستند که میتوان برای ارتباط استفاده کرد. اما این احتمال وجود دارد که این تصمیمها برای ما از بین رفته باشد. طبق چندین پژوهش، کاهش برآمدگی پیشانی نئاندرتالها به انسانهای خردمند اجازه داد تا به جای پیشانی به حرکات ابروها برای دریافت از افکار ظریف و موقتی روی بیاورد داده شود.
بنابراین این دو گروه چگونه ارتباط برقرار می کنند؟
انتهای پیام
استرینگر گفت: ما نمیدانیم که آیا جریان ژن یک طرف ظاهری به این دلیل است که این اتفاق نمیافتد (هوموساپینس نر با ماده جفتگیری نمیکرده) یا این که شکستگیری انجام میشود اما ناموفق بوده یا اینکه ژنومهای نئرتالی است که ما میتوانیم چنین کنیم.