آن نشانه ها چیست؟ من مطمئن نیستم شاید این آزمون صحت باشد، زیرا این سیستمها هنوز هم گاهی میتوانند بر ارائه فانتزی به عنوان واقعیت و به متقاعدکنندهترین شکل پافشاری کنند. این چیزی نیست که یک دانش آموز انسانی به طور معمول انجام دهد. آنها ممکن است ضعیف بنویسند، حقایق را کنار بگذارند، یا حتی آنها را اشتباه تفسیر کنند، اما ساختگی عمده و قانع کننده بخشی معمولی از تجارت واقعی دانش آموزی نیست.
“من به یک مقاله 500 کلمه ای در مورد قدرت و اصول داستان گویی در رسانه های اجتماعی در روزنامه نگاری تحقیقی برای دوره کارشناسی ارشد روزنامه نگاری در کلاس داستان سرایی رسانه های اجتماعی نیاز دارم. لطفاً آن را اصیل و جالب بنویسید. همچنین یک کتابنامه نیز اضافه کنید.”
خوب، این را به خودت بگو
ChatGPT همچنین یک مقاله 500 کلمه ای هوشمند در مورد «اقلیم شناسی فیزیکی جهانی» ایجاد کرد، و این بار من مطمئن شدم که کتابنامه را از قبل درخواست کردم. من از ChatGPT خواستم آن را “سرگرم کننده” کند. من مطمئن نیستم که مقاله به دست آمده سرگرم کننده تر از آن چیزی باشد که در غیر این صورت می بود. هرچند واضح و قانع کننده بود.
درس های آموخته نشده
دانشجوی بدون شرم حتی اعتراف کرد که قصد دارد از ChatGPT برای مقالات دانشگاهی آینده استفاده کند (تعجبی ندارد که او نام واقعی خود را نگفت). به طور عجیبی، دانشگاه نگران نیست، و به نظر می رسد متقاعد شده است که بازدیدهای سرسام آور بدن مدرسه از ChatGPT بیشتر “از شبکه تحقیقاتی ما” است.
از سوی دیگر، ChatGPT همیشه بهتر میشود – و دانشآموزی که نمیخواهد ماهانه 20 دلار در ChatGPT+ مجهز به GPT-4 سرمایهگذاری کند، در مقایسه با 25000 دلار یا بیشتر در سال که در حال حاضر پرداخت میکنند. برای تحصیلات دانشگاهی
به آقا، با عشق هوش مصنوعی
باز هم ChatGPT موظف شد و من مقاله به دست آمده را برای ریاست روزنامه نگاری فرستادم.
ChatGPT خیلی سریع اتفاق افتاد و استفاده از آن بسیار آسان است. کدام دانشجو حداقل یک بار آن را امتحان نمی کند؟
حتی با وجود اینکه سالهای دانشگاهی من دهها سال از من گذشته است، من هنوز با دانشگاه خود، دانشگاه هوفسترا، رابطه دارم و به عنوان بخشی از هیئت مشاوران دانشکده ارتباطات خدمت میکنم. من سعی می کنم در صورت امکان به دانشجویان روزنامه نگاری کمک کنم تا به رویاهای خود برسند.
حتی از زمانی که با مدرک لیسانس فارغ التحصیل شدم، اهم، 1986، به بازگشت به مدرسه برای گذراندن مدرک کارشناسی ارشد یا مدرک معتبرتر فکر کرده ام. با این حال، دورنمای حجم کار بود که مرا عقب نگه داشت. ساعت های بی شمار تحقیق و مطالعه برای تولید حتی یک مقاله. می دانم، شنیدن این جمله از یک نویسنده عجیب است، اما تفاوتی بین گزارش یک داستان تاثیرگذار و نوشتن یک مقاله دانشگاهی وجود دارد که اگر خوش شانس باشید، استادتان می خواند و اگر خوش شانس تر باشید، آن را به شما می دهد. بهتر از نمره قبولی برای
علاوه بر مقالات فوق الذکر علوم زمین، من همچنین این درخواست را به ChatGPT دادم، برای مقاله ای که می توانم با اساتید در Hofstra به اشتراک بگذارم:
با این حال، این محاسبه اکنون به لطف هوش مصنوعی ChatGPT متفاوت است. همین هفته، بی بی سی گزارش داد (در برگه جدید باز می شود) یک دانشجوی دانشگاهی در بریتانیا از سیستم مدل زبان بزرگ (LLM) برای نوشتن یکی از مقالات دانشگاهی خود استفاده کرد و پس از مدتی ویرایش، نمره بهتری نسبت به مقالهای که خودش نوشت، برای آن گرفت.
“من به یک مقاله 1000 کلمه ای برای مکانیک سیالات محیطی دانشگاه پرینستون در مورد “عوامل تعیین کننده استرس گرمایی حاد و مزمن در جریان های شهری” نیاز دارم.”
به طور طبیعی، کالجها و دانشگاهها میخواهند از این مشکل پیشی بگیرند، اگرچه اگر همان نگرش دانشگاه فوقالذکر در بریتانیا را داشته باشند و فرض کنند اکثر دانشجویان فقط برای اهداف تحقیقاتی به ChatGPT نگاه میکنند، موفقیت چندانی نخواهند داشت. مثل این است که افرادی را باور کنیم که ادعا می کنند به محتوای بزرگسالان نگاه می کنند تا درباره آناتومی انسان بیشتر بیاموزند.
و دانشآموزان تنها نخواهند بود. مردم در سراسر جهان در حال حاضر از ChatGPT، Google Bard و Bing AI برای کمک به شروع و تکمیل انواع پروژه ها استفاده می کنند. گاهی اوقات فقط برای الهام گرفتن است. در مواقع دیگر این برای بخش های عظیمی از متن قابل استفاده است. پس اگر نتوانید 100% به آنها تکیه کنید تا حقایق را به درستی مشخص کنید یا اینکه در مواردی، دروغ ها را به عنوان واقعیت معرفی کنند، چه؟
من به کالج برنمی گردم، اما به عنوان یک آزمایش، یک جفت دوره کالج علوم زمین را در دانشگاه پرینستون پیدا کردم و از ChatGPT خواستم تا مقالاتی بنویسد که ظاهراً بتوانم آنها را به عنوان درس ارائه دهم. سپس نتایج هر کدام را برای اساتیدی که آن دوره ها را تدریس می کردند ایمیل کردم.
بسیاری از ما که سعی کردهایم از ChatGPT و سایر هوش مصنوعیهای مولد برای کار واقعی استفاده کنیم، متوجه شدهایم که آنها به شدت کمبود دارند. آنها نمی توانند یک سیستم عامل را کدنویسی یا ایجاد کنند و اغلب رشته فکر خود را از دست می دهند. من قبلاً در استفاده از آنها برای برنامه نویسی بازی و نوشتن فیلمنامه شکست خورده ام.
حالا من تعجب می کنم که چند نفر از آنها با کمک ChatGPT این کار را انجام می دهند.
ChatGPT هرگز تردید نمی کند و شروع به تایپ سریع کرد (باید بیش از 90 کلمه در دقیقه باشد) آلموسکل مقاله محدودیت تعداد کاراکترهای سیستم چند پاراگراف را از آخر قطع می کند. مهم نیست، من فقط از ChatGPT خواستم بقیه را تحویل دهد. به طور کلی، مقاله پایانی به خوبی خوانده شد، اما متوجه شدم که چیزی کم است. از ChatGPT خواستم کتابشناسی اضافه کند، زیرا هیچ راهی وجود ندارد که یک استاد کالج مقاله ای را بپذیرد که منابع را ذکر نکرده باشد.
اینکه بگویم در این مورد احساس غرق شدن دارم، دست کم گرفتن است. ChatGPT خیلی سریع اتفاق افتاد و استفاده از آن بسیار آسان است. کدام دانشجو حداقل یک بار آن را امتحان نمی کند؟
متأسفانه، من فکر می کنم اکثر دانش آموزان مانند آن دانش آموز در بریتانیا هستند. آنها ChatGPT را تقلب نمی بینند. در عوض، آنها آن را به عنوان ابزار دیگری مانند کتابخانه، دایره المعارف یا فلش کارت می بینند. این واقعیت که قدرتمندتر است و می تواند بخشی یا تمام مقاله شما را ارائه دهد، بی اهمیت است. بهترین محصول کاری ChatGPT از همکاری هوش مصنوعی و بازجوی آن بیرون آمده است. اولین پیش نویس این مقالات دانشگاهی تولید شده توسط هوش مصنوعی به اساتید تحویل داده نمی شود. دانشآموزان تکههایی از آنها میگیرند، یا برخی از محتوای تولید شده با هوش مصنوعی را به ChatGPT برمیگردانند و تغییرات را درخواست میکنند.
همانطور که من این را می نویسم، هیچ یک از اساتید پرینستون یا هافسترا در مورد مقالات ChatGPT من نظر نداده اند. شاید به این دلیل است که همه آنها در تعطیلات بهاری هستند. همچنین ممکن است آنها مقالات را خوانده باشند، و آنقدر شوکه و وحشت زده شده باشند که نتوانند پاسخ دهند.
اینطور نیست که فکر کنم اکثریت دانشجویان متقلب هستند. از سوی دیگر، استرس ناشی از تقلب در مدرسه، محل کار، خانواده و سایر تعهدات میتواند باعث شود دانشآموزان احساس غرق شدن کنند و به دنبال بالارفتن باشند.
چیزی که مربیان در حال حاضر به آن نیاز دارند، سیستمی مشابه ابزار سرقت ادبی است که امروزه برای کمک به آنها در تشخیص محتوای cribbed استفاده می کنند. این ابزارها ممکن است در اینجا کار نکنند. وقتی مقالاتم را به طور دقیق بررسی کردم، در یافتن نقل قول های مستقیم از آثار نوشته شده قبلی با مشکل مواجه شدم (همانطور که گفتم، ChatGPT همیشه بهتر می شود). بنابراین، اساتید به ابزار جدیدی نیاز خواهند داشت که بتواند نشانههای آشکار مقالات تولید شده توسط هوش مصنوعی را تشخیص دهد.
من حدس میزنم، به نوعی، این دانشجویان در حال یادگیری چیزی در مورد همکاری، ویرایش، و، امیدوارم، بررسی واقعیت هستند. آیا این ها درس های درستی هستند؟ من نمی دانم – اما دانشگاه ها و مربیان بهتر است آن را سریع و سریع بفهمند.