در مورد فقدان محرک چطور؟ به هر حال، مدل زبانی بزرگ «Gpt-3» که زیربنای ChatGpt تا پیش از انتشار مجدد «Gpt-4» در نظر گرفته میشود، با حدود ۱۰۰۰ برابر دادههایی که یک انسان ۱۰ ساله در معرض آن قرار میگیرد، آموزش میبیند. این موضوع، چنین امکانی را به جا میگذارد که کودکان به دستور زبان ذاتی دارند و همین امر آنها را بسیار ماهرتر از هر مدل زبانی بزرگی میکند.
قضاوت کردن سخت است. هر دو طرف در حال بررسی مدلهای زبانی بزرگ هستند تا ادعای خود را تقویت کنند. خود بنیانگذار مکتب زبانشناسی، تنها یک پاسخ بیپرده را ارائه کرده است. برای این که نظریههای او از این چالش جان سالم به در ببرند، باید دفاع قویتری داشته باشند.
انتهای پیام
منبع
مدلهای بزرگ زبانی که معروفترین آنها «ChatGpt» است، چیزی مشابه نوشتار بیعیب و انسان را تولید میکند اما در مورد اینکه ماشینها واقعاً چه میسازند، بحثی درباره نظریههای «نوآم چامسکی» (Noam Chomsky) مشهورترین زبانشناس جهان درگرفته است.
زبانشناسان راههای هوشمند را برای آزمایش دانش زیربنایی مدلهای بزرگ زبانی پیدا کردهاند که در واقع آنها را با آزمونهای کاوشگری فریب میدهند. در واقع به نظر میرسد که مدلهای بزرگ زبانی، دستورهای دستوری تو در تو و سلسله مراتبی را به یاد میگیرند. حتی اگر آنها فقط در معرض ورودی خطی قرار گیرند، یعنی رشته هایی از متن باشند. آنها میتوانند به مدیریت واژههای جدید بپردازند و بخشهایی از گفتار را درک کنند. کافی است به ChatGpt بسازید که «dax» یک فعل به معنای خوردن یک برش پیتزا با تا کردن آن است و سیستم آن را به راحتی میکند. در جمله «از یک روز طولانی در محل کار، من دوست دارم در حین تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقهام را آرام کنم و یک برش پیتزا را با تا کردن آن بخورم»( After a long day at work, I like to relax and dax on a slice of pizza while watching my favorite show tv.)، عنصر تقلیدی را میتوان در «dax on» مشاهده کرد که ChatGpt احتمالاً آن را از الگوهایی مانند «chew on» یا «munch on» به دست آورده است.
«ChatGpt» پرسشهایی را در مورد نحوه دستیابی انسان به زبان مطرح میکند که در مورد نظریههای «نوآم چامسکی»، مشهورترین زبان جهان برانگیختهاند.
در مقالاتی که در مجله «Linguistic Inquiry» به چاپ چاپ میرسد، پژوهشگران ادعا میکنند که یک مدل زبانی بزرگ را روی متنی آموزش دادهاند که یک کودک انسان در معرض آن قرار میگیرد و میتواند دریافت کند که مدل زبانی میتواند حتی از برخی از زبانهای نادر دستور استفاده کند. سایر پژوهشگران یک مدل زبانی بزرگ را بر روی پایگاه دادهای از زبانی آموزش میدهند که فقط توسط کودک هدایت میشود و یک کتاب از صحبتهای افرادی است که با کودکان صحبت میکنند. در اینجا، مدل زبانی بزرگ به مراتب بدتر است. همان طور که پروفسور چامسکی میگوید، شاید مغز واقعاً برای زبان ساخته شده است.
ایدههای پروفسور چامسکی از زمانی که در دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید، به طور قابل توجهی تغییر کرده و اما نسبتاً ثابت ماندهاند. او و پیروانش استدلال میکنند که زبان انسان از نظر نوع (نه فقط میزان بیان) با سایر انواع ارتباطات متفاوت است. همه زبانهای انسانی بیشتر به یک شباهت دارند تا مثلاً به رمزهای رایانه. پروفسور چامسکی مکررا گفته است که یک مریخی هنگام بازدید از سیاره ما به این نتیجه میرسد که همه انسانهای روی زمین به یک زبان و با سطوح مختلف صحبت میکنند.
دستور زبان، ساختاری سلسله مراتبی و تو در تو که شامل واحدهایی درون واحدهای دیگر است. کلمات، عباراتی را تشکیل میدهند که عبارتها را تشکیل میدهند. نظریه چامسکی، یک عملیات ذهنی به نام «ادغام» را میکند که واحدهای کوچکتر را به هم میچسباند تا واحدهای بزرگتری را تشکیل دهند که میتوان آنها را ادامه داد. در یکی از مقالاتی که اخیراً در نیویورک تایمز به چاپ رسید، چامسکی و دو نفر از نویسندگان مقاله گفتند: ما میدانیم که رایانهها مانند انسانها از زبان استفاده نمیکنند و در عین حال این شناخت را در میگیرند. مدلهای بزرگ زبانی در واقع فقط عبارت بعدی را در میان یک رشته از واژههای پیشبینی میکنند.
شاید مهم ترین نظریه چامسکی این باشد که کودکان با وجود فقدان محرک، زبان مادری خود را با سرعت و سهولت شگفت انگیز یاد می گیرند. تنها توضیح برای این موضوع شاید این باشد که یک زبان برای مغز انسان ایجاد شده باشد.
اندیشههای چامسکی بر «حوزه زبانی نحو» غالب بوده است، اما بسیاری از زبانشناسان مخالف چامسکی هستند و برخی نیز سعی میکنند از مدلهای بزرگ زبانی برای حمله به نظریههای چامسکی استفاده کنند.
با وجود این، در نظر گرفتن مردم به چه چیزی فکر می کنند، به چند دلیل است. جزئیات برنامهنویسی و آموزش دادههای تجاری به چیزی مانند ChatGpt، یک کار اختصاصی است.
به گزارش ایسنا و به نقل از اکونومیست، زمانی که یک ابرایانه شطرنجباز موسوم به «دیپ بلو» (دیپ بلو)، «گری کاسپاروف» (گری کاسپاروف) قهرمان جهان را در سال ۱۹۹۷ شکست داد، ترس از پیروزی ماشینها بر بشریت، بسیاری از مردم را فراگرفت. در این سالها، هوش مصنوعی کارهای شگفت انگیزی را انجام داد اما هیچکدام نتوانستند تصویر عمومی را به همان شکل جذب کنند. در هر لحظه، لحظه شگفتانگیز دیپ بلو اکنون باز میگردد، زیرا رایانهها چیزی را به کار میگیرند که انسانها آنها را تعیینکننده خود میدانند. این زبان است.