«مارک تاربل» (Mark Tarbell)، دانشمند تحقیقاتی ارشد در آزمایشگاه فینک و از محققان این پروژه گفت: آنها میتوانند جابهجا شوند و نقاط مرده و خاموشی را جبران کنند. اگر برخی از آنها از بین بروند، ادامه وجود دارد. بنابراین، مریخنورد مادر هرگز به دورترین گره در شبکه را قطع نمیکند.
به گزارش ایسنا و به نقل از سایت دیلی، پیدا کردن خانه در مریخ به زودی میتواند محقق شود و پژوهشگران «دانشگاه آریزونا»(UArizona) در حال حاضر در حال حاضر در جستجوی مکانهایی هستند که فضانوردان آینده میتوانند از آنها به عنوان زیستگاه استفاده کنند. پژوهشگران کالج مهندسی دانشگاه آریزونا، نوعی فناوری ابداع کردهاند که به گروهی از رباتها امکان میدهند تا در محیطهای زیر سطح جهانهای دیگر کاوش کنند.
گروهی از پژوهشگران آمریکایی با الهام از داستان مشهور «هانسل و گرتل»، روشی را برای اکتشاف در زیستگاههای فضایی ارائه کردهاند.
وی افزود: تصور کنید که تمام راه را طی میکنید، به اقیانوس زیرسطحی میرسید و خود را در محاصره حیات بیگانه میبینید، اما هیچ راهی برای فرستادن دادهها به سطح سطح وجود ندارد. این سناریویی است که باید از آن جلوگیری کرد.
فینک ادامه داد: یکی از جنبههای جدید، چیزی است که ما آن را به فرصتطلبانه مینامیم. ایده این است که شما باید باشید و نه بر اساس برنامههای پیش تعیینشده، خردههای نان را به کار میگیرید.
این مفهوم جدید با پارادایم شناساییپذیر است که توسط فینک و همکارانش در دهه ۲۰۰۰ ابداع شد، مطابقت دارد. این ایده، گروهی از رباتها را در سطوح مختلف فرماندهی در نظر میگیرد. به عنوان مثال، یک مدارگرد، یک بالگرد را کنترل میکند که به نوبه خود یک یا چند فرودگر یا مریخنورد را روی زمین تحت کنترل دارد. مأموریتهای فضایی در حال حاضر این مفهوم را پذیرفتهاند و از آنها استفاده میکنند نیز با مشارکت پژوهشگران دانشگاه آریزونا صورت گرفته است. مفهوم پیشنهادی برای ماموریت دیگری که در نهایت برای تامین مالی انتخاب نشد، فرستادن یک مدارگرد حامل حامل یک بالون و یک کاوشگر برای مطالعه یکی از دریاهای هیدروکربنی در قمر «تایتان»(Titan) زحل بود. روش خردههای نان با ارائه یک پلتفرم قوی که به کاشفان رباتیک امکان میدهد تا در زیر زمین یا حتی در محیطهای مایع کار کنند، این ایده را یک گام جلوتر میبرد. فینک گفت: چنین دستهای از رباتهای مستقل میتوانند به جستجوی جستجو و نجات پس از عمل بلایای طبیعی روی زمین کمک کنند.
فینک گفت: اساسا ما به هانسل و گرتل خود را آموزش میدهیم که چگونه خردههای نان را رها کنند تا به یک شبکه ارتباطی کارآمد اضافه شوند.
«ولفگانگ فینک» (Wolfgang Fink)، دانشیار مهندسی برق و رایانه دانشگاه آریزونا گفت: غارها زیستگاههای مناسبی برای فضانوردان خواهند بود زیرا نیازی به ساختن ساختن ندارند. فضانوردان در برابر تشعشعات مضر کیهانی محافظت میشوند. بنابراین تنها کاری که باید انجام دهید، این است که آنها را زیبا کرده و بخواهید.
وی افزود: پس از استقرار، حسگرهای ما به طور خودکار یک شبکه غیر را جهت ایجاد میکنند.
فینک گفت: بزرگترین چالش جداسازی از قرار دادن مریخنوردها در محیط زیرسطحی، در وهله اول بازیابی اطلاعات زمینی است که آنها در زیر ثبت میکنند و دوباره به سطح میآورند. مفهوم DDCN به گروهی از مریخنوردها امکان میدهد که حتی در محیطهای پیچیده زیرزمینی، بدون دست دادن تماس با مریخنورد مادر خود حرکت کنند. مریخنوردهایی که مجهز به سیستم تشخیص نور و محدوده یا لیدار هستند، حتی میتوانند گذرگاههای غار را در هر سه بعد از ترسیم کنند.
فینک، پژوهشگر ارشد مقاله در جزئیات یک شبکه ارتباطی است که مریخنوردها، کاوشهای دریاچه و حتی وسایل نقلیه نقلیهای را از طریق یک شبکه توپولوژیکی به هم مرتبط میکند و به ماشینها امکان میدهد تا به عنوان یک گروه مستقل از انسانها با یکدیگر کار کنند. .
مریخنوردها با نظارت بر محیط خود و حفظ آگاهی از جایی که در آن قرار دارند، خود را با خود پیش میروند و از طریق یک ارتباط بیسیم به یکدیگر متصل میشوند و ارتباط را در طول مسیری که میتوان انجام داد. زمانی که مریخنورد احساس میکند در حال محو شدن است اما همچنان در محدوده قرار دارد، یک گره ارتباطی را صرف نظر از تلاشی که برای آن داشت، رها میکند.
در مکانهایی که به رباتهای غوطهور دارند، این سیستم میتواند شامل یک فرودگر باشد که به زمین متصل است. در اینجا گرههای ارتباطی به عنوان تکرارکننده عمل میکنند و راهاندازی را در فواصل اصلاح میکنند تا از آن جلوگیری شود. فینکان گفت: نکته مهم این است که گرهها جمعآوریهایی مانند فشار، شوری، دما و سایر ترکیبهای شیمیایی و مواد را دارند و میتوانند دادهها را به کابل انتقال دهندگان انتقال دهند.
فینک گفت: اگر داستان را به خاطر داشته باشید، میدانید که چگونه خردههای نان را میاندازند تا مطمئن شوند که راه را پیدا خواهند کرد. خردههای نان در سناریوی ما، حسگرهای کوچکی هستند که روی مریخنوردها قرار میگیرند. مریخنوردها، حسگرها در حال عبور از غار یا سایر محیطهای زیرسطحی به کار میگیرند.
در تمام این مدت، نیازی به ورودی از مریخنورد مادر نیست. هر مریخنورد به تنهایی این تصمیم را خواهد گرفت. فینک توضیح داد که این سیستم میتواند به یکی از دو روش مورد نظر کار کند. در یکی از روشها، مریخنورد مادر به عنوان یک گیرنده غیرفعال عمل میکند و دادههای ارسالشده توسط مریخنوردهایی که کاوش را انجام میدهند، جمعآوری میکنند. در روش دیگر، مریخنورد مادر به عنوان رهبر ارکستر عمل میکند و حرکات مریخنوردها را کنترل میکند.
به گفته فینک و همکارانش، این روش میتواند یکی از چالشهای بزرگ فناوری فضای ناسا را با کمک به غلبه بر روی محدودیتهای فناوری کنونی برای عبور ایمن از محیطهای دنبالهدارها، سیارکها، قمرها و اجرام سیارهای کند. پژوهشگران با اشاره به داستان مشهور «هانسل و گرتل»(Hansel and Gretel)، مفهوم پیشنهادی خود را «DDCN» نامیدند.
این پژوهش، در مجله «پیشرفت در تحقیقات فضایی» به چاپ رسید.
گروه فینک با توسعه مریخنوردها و ارتباطات فناوری، اکنون در حال کار روی ساخت یک مکانیسم واقعی هستند که مریخنوردها توسط آن شبکههای ارتباطی مستقر هستند.