تغییر موشها توسط ژنهای نئاندرتالها!

پژوهشگران می‌گویند یکی از ژن‌های خاص نئاندرتال‌ها پس از وارد شدن به بدن موش‌ها برای رشد آن‌ها تأثیر می‌گذارند و به سرهای بزرگتر، پیچ‌خورده‌ها و ستون فقرات کوتاه می‌شوند.

موش‌های حامل این ژن باستانی در مقایسه با موش‌های معمولی، مهره‌های کمتر و پیچش‌های قوی‌تری دارند که تفاوت‌های مشاهده شده بین انسان‌های مدرن و نئاندرتال‌ها هستند. جالب اینجاست که برخی از این موشها اشکال قفسه سینه‌ای نام‌تقارن مرتبط با کژپشتی(scoliosis) را نشان می‌دهند، وضعیتی که مطالعات اخیر نشان داده است که نئاندرتال‌ها ممکن است همراه ماکروسفالی یا بزرگ شدن اندازه سر مستعد به آن وجود داشته باشد.

جالب توجه است که در حالی که نسخه‌های نادرتال‌ها و دنیسوواها کمی متفاوت از ژن GLI3 را حمل می‌کنند، هیچ‌یک از این گونه‌ها عوامل غیرعادی یا نقایص جمجمه‌ای تهدیدکننده حیات را نشان نمی‌دهد.

نئاندرتال‌ها از غذاهای وسیعی استفاده می‌کنند، بیشتر پستانداران سُم‌دار و همچنین سایر جانوران بزرگ، گیاهان، پستانداران کوچک، پرندگان و منابع آبزی و در مصرف می‌کردند. آنها احتمالاً شکارچیان راس هرم غذایی بودند، اما همچنان با خرس غارنشین، شیر غارنشین، کفتار غارنشین و دیگر رقابت بزرگ شکارچیان می‌کردند.

انسانیان، اولینیان یا هومینید با نام علمی (Hominidae) که با نام کپی‌های بزرگ نیز یاد می‌شوند، یک خانواده آرایه‌شناختی هستند که شامل چهار سرده شامپانزه‌ها، گوریل‌ها، انسان‌ها و اورانگوتان‌ها هستند.

این آزمایش نقش حیاتی ژن GLI3 را در رشد سالم جنین تایید کرد.

محققان به دنبال درک این هستند که چگونه شکل باستانی ژن GLI3 بر عموزاده‌های منقرض شده است که ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و بنابراین موش‌ها را طوری ساختند که نسخه معیوب این ژن را حمل کنند.

به گزارش ایسنا و به نقل از آی‌ای، فناوری از ویرایش فناوری ژن انقلابی کریسپر(CRISPR) برای وارد کردن کد ژنتیکی باستانی در موش ها استفاده کرده و ویژگی های ویژگی های خود را منقرض کرده است، یعنی نئاندرتال ها و دنیسوواها را روشن کرده اند.

انتهای پیام



منبع

قد مردان نئاندرتال در حدود ۱۶۵ سانتی‌متر و قد زنان ۱۵۳ سانتی‌متر بوده است که شبیه انسان‌های مدرن از صنعتی شدن است. پوسته مغزی آنها نیز مشابه انسان مدرن بوده است، اما جمجمه نئاندرتال ها کشیده شده اند و دارای لوب های جداری کوچکتر و مخچه کوچکتر بوده اند.

بخوان  خطرناکترین سیارک قاتل زمین هنوز کشف نشده است!

انسان‌تبار دنیسووا نام جمعیتی از انسان‌تباران است. آنها گونه‌های منقرض شده از انسان‌های باستانی هستند که در دوران پرینه‌سنگی میانی در آسیای مرکزی و سیبری زندگی می‌کردند.

مجموعه ای از نمونه های تفکر نمادین و هنر پارینه سنگی به غیرقابل قطعی به نئاندرتال ها نسبت داده شده اند. نئاندرها احتمالاً گفتار بوده اند، قادر به پیچیدگی زبان آنها هستند.

در مقابل، موش‌هایی که برای حمل ژن نئاندرتال و دنیسووا مهندسی شده بودند، ساختارهای اسکلتی تغییر یافته‌های مانند جمجمه‌های بزرگ، شکل مهره‌های مخدوش و ناهنجاری‌های دنده را نشان دادند. این یافته‌ها نشان می‌دهد که این ژن باستانی به طور کامل رشد جنینی را مختل نمی‌کند، اما به طور قابل توجهی بر مرفولوژی بستگان انسان باستانی ما تأثیر گذاشته است.

پژوهشگران معتقدند این نوع از انسان است که حدود ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار سال پیش زندگی می‌کرده، با انسان خردمند همزیستی داشته است. گروهی از باستان‌شناسان قدمت دندانی را که از غار دنیسووا در روسیه بدست آورد تا ۱۹۵ هزار سال پیش تخمین می‌زند.

ژن GLI3 که مسئول رشد جنینی در انسان مدرن است، با ناهنجاری‌های فیزیکی مانند پلی‌داکتیلی (رشد انگشت یا انگشتان اضافی) و تغییر شکل جمجمه مرتبط است.

نئاندرتال‌ها در مقایسه با انسان‌های امروزی ساختاری قوی‌تر و اندام‌های کوتاه‌تری دارند. پژوهشگران ویژگی‌های این ویژگی‌ها را برای حفظ گرما در آب و هوای سرد توضیح می‌دهند، اما ممکن است این ویژگی‌های سازگاری برای دویدن در مناظر گرم‌تر و جنگلی باشد که ناندرتال‌ها در آن زندگی می‌کنند. با این وجود، سازگاری‌های سرمایۀ خاص را مانند ذخیره‌سازی تخصصی بدن وجود دارد.

به نظر می‌رسد نئاندرتال‌ها با انسان‌تبار دنیسووا، گروهی متفاوت از انسان‌های باستانی در سیبری درآمیخته‌اند. ۱ تا ۴ درصد از ژنوم اوراسیاها، استرالیایی-ملانزیایی‌ها، بومیان آمریکا و آفریقای شمالی از اجداد نئاندرتال هستند، در حالی که ساکنان جنوب صحرای آفریقا به جز ردپای احتمالی از ژن اولیه انسان‌های خردمند به نئاندرتال، اصلاً نسبتی با نئاندرتال‌ها ندارند.

بخوان  سرمایه‌گذاری ۳ میلیون دلاری بریتانیا برای ساخت رآکتور هسته‌ای در ماه

نتایج شگفت‌آور بود، زیرا این جوندگان ناهنجاری‌های شدید جمجمه و مغز، همراه با پلی‌داکتیلی شدند.

لازم به ذکر است که این مطالعه در حال حاضر در انتظار بررسی همتاست و انتظار می‌رود پس از انتشار این یافته‌ها تحقیقات بیشتر را در مورد دنیای شگفت‌انگیز انسان شعله‌ور کند و بینش‌های ارزشمندی را در مورد ویژگی‌های ژنتیکی و چیزهایی که ما ارائه می‌دهیم. به آنچه امروز هستیم، رسیده است.

تفاوت‌های مورفولوژیکی بین گونه‌های انسان و انسان

از سرده‌هایی که برخی از آنها در زیرخانواده‌های انسانی (انسان، گوریل، شامپانزه) منقرض شده‌اند، دسته‌بندی می‌شوند و بقیه در زیرخانواده پونگینه با اورانگوتان‌ها جای می‌گیرند. متاخرترین نیای مشترک انسانیان در حدود ۱۴ میلیون سال پیش، یعنی زمانی که اورانگوتان از سه سرده دیگر جدا شد، زندگی می‌کرد.

در اوایل قرن بیستم، معلمان نئاندرتال‌ها را بدوی، بی‌هوش و وحشی می‌دانند، اما دانش و درک از آن زمان به‌طور قابل توجهی در جامعه علمی تغییر کرده‌است، بسیار تصویری که الگوی غارنشینی جدید می‌آید همچنان در فرهنگ مردم رایج است. این در حالی است که فناوری‌های نئاندرتال‌ها بسیار پیچیده است که شامل ابزارهای سنگی و ایجاد آتش و ساختن اجاق غاری، ساختن چسب چوب و غیره می‌شود. از دیگر کارهایی که این گونه انجام می شود، ساخت لباس های ساده به پتو و پانچو، بافندگی، دریانوردی در دریای مدیترانه، استفاده از گیاهان دارویی و همچنین درمان جراحات شدید، ذخیره غذا، استفاده از تکنیک های مختلف پخت و پز کباب، جوشاندن. و دود کردن است.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که ژنی به نام GLI3 که توسط نئاندرتال‌ها و دنیسوواها می‌شود، نقش مهمی در شکل‌دهی ساختار بدن حمل‌به‌فرد دارند.

در دسامبر 2010، گروهی از پژوهش با بررسی ژنهای استخوان انگشت انسان‌تبار دنیسووا (که از این پس دنیسووائی نامیده شدند) کشف کردند که این گروه با نئاندرتال‌ها بودند و احتمالأ با نیاکان انسانهای امروزی منطقه ملانزی وصلت کرده بودند.

بخوان  Google's Instrument Playground طعم آینده موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی را ارائه می دهد

پژوهشگران متوجه تفاوت‌های مورفولوژیکی متمایز بین این گونه‌های انسانی و انسان‌های امروزی از جمله‌های جمع‌آوری‌شده، برآمدگی‌های بزرگ‌تر روی ابروها و قفسه‌های سینه‌های پهن‌تر شدند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که نسخه باستانی ژن GLI3 که توسط نئاندرتال‌ها و دنیسوواها حمل می‌شود، ممکن است نقش مهمی در شکل‌دهی ساختار سر و بدن متمایز داشته باشند. پژوهشگران در این مطالعه پیشنهاد می‌کنند که این ویژگی‌ها با سبک زندگی پیش‌بینی شده است و اشاره می‌کند که این ژن باستانی ویژگی‌های مفیدی را برای خویشاوندان منقرض کرده است.

مشخص نیست چه نسلی از نئاندرتال‌ها از انسان‌های امروزی جدا شده است. مطالعات، فواصل را از 315 هزار تا بیش از 800 هزار سال تخمین زده اند. زمان واگرایی نئاندرتال‌ها از جدشان «انسان هایدلبرگی» نیز نامشخص است. قدیمی‌ترین استخوان‌های بالقوه نئاندرتال مربوط به ۴۳۰ هزار سال پیش است، اما طبقه‌بندی آنها هنوز نامشخص است. نئاندرتال‌ها از فسیل‌های متعدد، به‌ویژه از 130 هزار سال پیش معرفی شده‌اند. نمونه نوع نئاندرتال ۱ در سال ۱۸۵۶ در آلمان امروزی پیدا شد.

انسان نئاندرتال یک گونه یا زیرگونه منقرض شده از انسانهای باستان است که تا حدود 40 هزار سال پیش در اوراسیا زندگی میکرده است. در حالی که علت انقراض آنها بسیار مورد بحث است، عوامل جمعیتی مانند جمعیت کوچک، همخونی و گرسنگی و نوسانات عوامل محتمل در نظر گرفته می‌شوند. سایر جایزه های رقابتی رقابتی، جذب در ژنوم انسان مدرن، تغییرات آب و هوایی بزرگ، بیماری یا ترکیبی از این عوامل باعث ایجاد این گونه برشمردند.

اولین فسیل منسوب به این گونه در ۱۹۸۰ در غار بایشیا در چین کشف شد و در سال ۲۰۰۰ میلادی، چند دندان از ایشان در غار دنیسووا در رشته کوه آلتایی واقع در سیبری جنوبی کشف شد.