کلازر: هر چه شود، من فقط میگویم که همه چیز خوب است و از این نظر، این کار من را خراب کرد. به همین دلیل هیچ علاقهای به استفاده از من نداشت. برای یافتن شغل مشکل زیادی داشتم، بنابراین به آزمایشگاه لیورمور رفتم تا آزمایشهای فیزیک پلاسمای همجوشی کنترلشده را انجام دهم. بنابراین من با انجام این آزمایشات ثابت کردم که یک آزمایش کننده شایسته هستم.
کلازر: متشکرم.
کلازر: من بعداً در آزمایشگاههای افراد مشهور مانند اوپنهایمر و لارنس کار میکردند که به من میگفتند که آنها هم در ضایعات دنبال چیزهای مختلف بودند.
اسمیت: من متوجه شدم که خیلی از فیزیکدانان بزرگ شما را باور نکردند و افرادی مانند ریچارد پی فاینمن نظر شما را رد کردند.
کلازر: بله، خوب، من این ایده را به طور مستقل با آبنر شیمونی و مایک هورن در میان گذاشتم و سپس یک سخنرانی کوچک نوشتیم و در انجمن فیزیک آمریکا سخنرانی کردیم. در آن جلسه دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم منابع خود را به اشتراک بگذاریم و چه چیزی را که مقاله CHSH (کلازر، هورن، شیمونی و هولت) نامیده می شود در سال 1969 منتشر شد و این به یک پیشنهاد برای انجام آزمایش بود و سپس در سال ۷۲، من آمدم. در واقع در سال ۶۹، مدرک را در کلمبیا گرفتم و به برکلی آمدم و در واقع پس از آن با استوارت فریدمن، یک دانشجوی مقطع فوق لیسانس، همکاری کردم. این پایان نامه دکترای او در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی شد و ما اولین آزمون آزمایشی قضیه بل را انجام دادیم.
اسمیت: میدانم که در حال حاضر در تماس دیگری هستید، اما اگر بتوانید سه یا چهار دقیقه با من صحبت کنید، فوقالعاده خواهد بود.
اسمیت: خوب، این پیشرفت آهسته با چیزهای معمولی در زندگی خوب است. شما فردی بودید که فکر میکردید ممکن است قضایای بل را در آزمایشگاه آزمایش کنید و مردم باور نمیکنند.
کلازر: چیزهای زیادی در انبارها بود که استفاده نمی شد. اکثر مردم فکر نمیکنند و فقط میگویند خوب، ممکن است مفید باشد، ما آن را در انبار میبریم. بنابراین من را زیر و رو می کردم و می گفتم اوه، من می توانم از این استفاده کنم.
اسمیت: من عاشق فکر جسورانه شما بودم که امیدوار بودید مکانیک کوانتومی را سرنگون کند.
اسمیت: خب، در واقع من از آکادمی سوئد تماس نمیگیرم، اما این سنت را داریم که مصاحبههای بسیار کوتاهی را با برندگان جدید ضبط میکنیم.
کلازر: بسیار عالی، خوشحالم.خیلی ممنون.
کلازر: بله. خیلی طول کشید تا حتی یک فنجان قهوه بخورم. ساعت سه صبح از خواب بیدار شدم.
کلازر: خب، لذت می بردم. این یک آزمایش چالشبرانگیز بود. در آن زمان فکر میکردم مهم است، حتی اگر همه به من میگفتند دیوانهام و با انجام آن آزمایش کارم را خراب میکنم آن را انجام دادم و تا حدودی هم کارم را خراب کردم. من هرگز هرگز نشدم، اما از انجام فیزیک تجربی واقعاً چالش برانگیز، لذت زیادی بردم. پولی برای انجام کار نداشتیم، بنابراین من و استوارت فریدمن مجبور شدم همه چیز را از ابتدا بسازیم. او زمان زیادی را در مغازه صرف برش فلز و هر چیز دیگری کرد و بعد از اینکه مدرکش را گرفت، به پرینستون رفت و من به انجام سه آزمایش دیگر ادامه دادم. پول بسیار کمی وجود داشت و بنابراین من خاطرات قدیمی یا ضایعات بخش فیزیک دانشگاه کالیفرنیا را جمع میکردم.
آدام اسمیت، مدیر رسانهای آکادمی نوبل طی مصاحبهای با جان کلازر (John Clauser) یکی از سه برنده جایزه نوبل فیزیک امسال به گفتگوی دوستانه با این دانشمند پرداخت:
اسمیت: مثل که گفتید، تمام صبح سرتان شلوغ بوده و در تماس بوده است.
اسمیت: بله شنیدم شما به خاطر جمع کردن معروف بودید.
انتهای پیام