تفاوت زمان در دنیای کودکان و بزرگان

برای یافتن پاسخ این پرسش، آن ها سه گروه سنی ۴ تا ۵ ساله، ۹ تا ۱۰ ساله و ۱۸ سال به بالا را انتخاب کردند و برای هر گروه ۲ ویدئوی یک دقیقه پخش کردند.

پژوهشگران در این مطالعه از مفهوم ذهنی و اکتشافی (heuristics)، که توسط Amos Tversky و Daniel Kahneman در علوم شناختی معرفی شده است، بهره بردند. آن‌ها یک بحث اکتشافی را به‌عنوان میانبرهای ذهنی یا پروکسی‌هایی می‌سازند که فرد را قادر می‌سازد تصمیم‌گیری سریع‌تری بگیرد. برای درک این موضوع که چرا برای مقایسه مدت زمان‌ها به مفهوم اکتشافی نیاز داریم، باید گفت، از آنجایی که مغز، نه یک ساعت مرکزی قابل اعتماد است و نه یک نقشه برداری حسی مستقیم از زمان‌ها، بنابراین، ما باید از یک پروکسی استفاده کنیم. کنیم. پروکسی برای مدت چیزی مشخص و در عین حال مرتبط با هدف، برای مثال در مورد سوال «در کدام موضوع می‌توانم بیشتر صحبت کنم؟» یک کودک ۵ ساله فکر می‌کند که اگر اولین ویدئو شامل صحنه‌های مهیج بود، می‌توانم چیزهای زیادی را در مورد آن بگویند. در حالی که ممکن است فیلم دیگر را تنها در یک فعل خلاصه کند. این ویدئوی حادثه شامل سه قسمت بود که نمونه کاملی از یک داستان را شامل می‌شد. در مقابل، ویدئوی یکنواخت، هیچ خط داستانی نداشت. به طور کلی، ویدئوی مهیج نمونه‌های داستانی معرف نسبت به ویدئوی بیحادثه و یکنواخت بود. بنابراین، بر اساس یک مدل اکتشافی، کودکان مهدکودک احساس می‌کنند که ویدئوی حادثه‌ای را می‌سازد.

نتیجه غیرمنتظره است، چرا هیچ یک از مدل‌های بیولوژیکی ادراک زمان نمی‌توانست آن را پیش بینی کند. بر اساس مدل‌های بیولوژیکی درک زمان در دو دسته می‌گیرند:

در پرتو این اکتشافات، اجازه دهید ببینیم وقتی از ما خواسته می‌شود مدت زمان ویدئوی هیجان‌انگیز را در مقابل یک ویدئوی خسته‌کننده حدس بزنیم، چگونه مفهوم مفهوم مطلق را درک کنیم. هنگام تماشای یک فیلم جذاب، ذهن کاملاً در داستان غوطه ور می‌شود، زیرا توالی اعمال به سریع می‌شود که فرد فرصتی برای فکر کردن به چیزهای دیگری مانند زندگی، کار یا فهرست امور روزمره را ندارد و در عوض، توسط ذهن واقعی واقعی داستان. فیلم ربوده می‌شود.

بخوان  فضانورد کهنه‌کار ناسان بازنشسته شد

ایسنا/اصفهان پژوهشگران دانشگاه Eötvös Loránd بررسی کرده‌اند که آیا انسان را از زمان با افزایش سن تغییر می‌کند یا خیر، و اگر تغییر می‌کند، چرا و چگونه ما گذر زمان را به شکلی متفاوت از دوران کودکی درک می‌کنیم.

به گزارش ایسنا و به نقل از سایت دیلی، زمان می‌تواند حقه‌هایی را انجام دهد. خیلی از ما این تجربه را داشته‌ایم که تابستان‌های دوران کودکی را بسیار طولانی‌تر از همان مدت مشابه در بزرگسالی احساس می‌کنیم. با توجه به اینکه انسان می‌تواند استدلال بیاورد که یک تابستان می‌تواند از تابستان به نظر برسد و چگونه زمان بسته به عوامل مختلف را بفهمد چرا ممکن است کوتاه باشد یا به نظر برسد، می‌توانیم به راحتی آزمایشی را برای دستیابی به موارد بیشتری انجام دهیم. این رابطه انجام می شود.

در این رابطه، پرسشی که محققان مطرح می‌کنند این است: چگونه یک رویداد مهیج برای درک ما از زمان، در مقایسه با معیارهای مختلف بر رشد شناختی ما تأثیر می‌گذارد؟

نتایج این مطالعه به تازگی در ژورنال Scientific Reports منتشر شده است.

در مقابل، هنگام تماشای یک فیلم خسته کننده، فرد ممکن است ساعت را بررسی کند یا به این فکر کند که در آن زمان در چه مکان دیگری می‌توانسته حضور داشته باشد، و همه این حواس پرتی ما را قادر می‌سازد تا از جریان زمان مطلق نمونه باشد. انتخاب کنیم.

انتهای پیام



منبع

نورون‌های ضربان‌ساز در مغز و نورون‌هایی که با گذشت زمان سرعت عمل به کاهش می‌دهند. با این حال، این پرسش که «چه کسی» این نظر را در تفسیر می‌کند، هنوز به‌صورت سوالی مبهم باقی مانده است. هر دو مدل یک بهبود مستمر وابسته به سن را با افزایش سن فرض می‌کنند.

بخوان  تاریخ برگزاری نشست سالانه «انسانها به مریخ» اعلام شد

بر اساس تحقیقات پژوهشگران، در حدود سال ۶ تا ۱۰ سالگی، مفهوم «زمان مطلق» را فرا می‌گیرند. همه ما زمانی قرار می‌گیریم، وظایف خود را سازماندهی می‌کنیم و از یک جدول زمانی پیروی می‌کنیم و به عبارتی بر اساس مفهوم مفهوم مطلق و عمل جهانی می‌کنیم. همه این مفهوم زمان جهانی را که مستقل از مشاهده گر است و کاملاً با مکانیک کلاسیک نیوتن سازگار است، تقویت می‌کند.

این دو ویدئو از یک مجموعه انیمیشن پرطرفدار استخراج شده است که از ویژگی‌های صوتی و بصری نیز در سطح متوسط ​​و متوسط ​​بود، به جز یک ویژگی و آن هیجان و حوادث بی‌شمار فیلم بود. یکی از ویدئوها متشکل از وقایع پرهیجان و حر سریع بود (پلیس در حال نجات حیوانات کات و دستگیری یک دزد) و دیگری یک سکانس یکنواخت و تکراری (تصویر سایه شش زندانی در حال فرار با یک قایق پارویی). پژوهشگران این دو کلیپ را به ترتیب پخش کردند. ابتدا فیلم مهیج را و سپس فیلم دیگر را. پس از تماشای هر دو ویدئو، آن‌ها از گروه‌های تماشاگر دو سوال پرسیدند: «کدام یک تر بود؟ » و «آیا می‌توانید مدت زمان را با دست‌های خود نشان دهید؟ » دو سوالی که حتی برای یک کودک ۴ ساله هم قابل درک است.

لازم است بدانیم که این مفاهیم، ​​مانند زمان و مکان، پیچیده‌تر از آن هستند که می‌توانند آن‌ها را با انواع خاصی از نورون‌های مغز شناسایی کنیم. برای بحث در مورد چنین مفاهیم انتزاعی، باید بتواند از امور زیستی و شناختی آگاهانه و ارتباط میان آن‌ها را درک کند. اما در پاسخ به پرسش که آیا ما هرگز نمی‌دانیم این پازل را به‌طور کامل حل کنیم یا خیر، باید گفت تنها زمان می‌تواند به آن پاسخ دهد.

بخوان  گذر احتمالی "ماده تاریک" از جو زمین مانند شهاب‌سنگ

نتایج، یک سوگیری قوی را در هر گروه سنی نشان داد، اما برای کودکان پیش از مهدکودک، به‌طور شگفت‌انگیزی، نتیجه متفاوت بود. در حالی که بیش از دو سوم از کودکان پیش از مهدکودک ویدئوی حادثه را طولانی‌تر می‌دانستند، سه چهارم از گروه ویدئوی بزرگسالان همین احساس را در با سکانس‌نواخت دارند.

ما شروع به تفکر در مورد زمان به‌عنوان یک موجود زنده، مستقل از رویدادهایی می‌کنیم که آن را به هم مرتبط می‌کنیم و متوجه می‌شویم که تجربه ذهنی ما از زمان به‌عنوان ناظر ممکن است تغییر کند. بهترین کاری که میتوانیم برای حذف ذهنیت انجام دهیم این است که جریان زمان را بررسی کنیم. ما می‌توانیم جریان زمان را با نمونه‌برداری مکرر آن بررسی کنیم، برای مثال با نگاه کردن به ساعت یا خیره شدن به بیرون از پنجره و تماشای جریان ترافیک. در واقع، هرچه بیشتر این بررسی را انجام دهد، تخمین قابل اعتمادتری می‌آوریم. با این حال، مغز ما همیشه برای ردیابی زمان در دسترس نیست. زمانی که توجه ما به کار دیگری می‌شود، آنگاه این نمونه‌برداری از زمان مطلق ممکن است چرخه‌ها را نادیده بگیرد. در مقابل، زمانی که منتظر کسی هستید که برای ملاقات دیر می‌آید، زمان کندتر می‌شود، زیرا مغز مغزها را می‌شمرد و این امر نیز باعث افزایش عصبانیت می‌شود.